خاتمي احساس ميکند با رفتار ساختارشکنانه موسوي و کروبي در نگاه غرب و همچنين اپوزيسيون تا حدودي به انزوا رفته است بنابراين بايد کاري کند که بار ديگر اين اعتماد را به دست آورد و به جاي آن بار ديگر نگاهها را متوجه خود کند.
پس از فتنه اسرائيلي 25 بهمن كه با هماهنگي امريكا، اسرائيل و تمامي ضدانقلاب و پس از بازگشت اردشير امير ارجمند از مأموريت خاص خود به اسرائيل كليد زده شد، فضاحت اين سناريو به قدري روشن بود كه تمامي جبهه انقلاب و حتي افرادي را که تا قبل از آن سکوت کرده بودند، وارد ميدان ساخت و تمامي آنها برخلاف رخدادهاي قبلي طي يك سال و نيم گذشته، غائلهآفرينان 25 بهمن را ضدانقلاب و شايسته برخورد قانوني دانستند.
ضلع سوم فتنه اين روزها مسير ديگري را ميپيمايد
اما بر خلاف همه اين افراد و حتي اصلاحطلبان مجلس که از اين حرکات تبري جسته و آن را کار منافقان دانستند، «ضلع سوم فتنه» و شريک جرم سران فتنه اين روزها مسير ديگري را ميپيمايد.
خاتمي اين روزها فرصتي يافته تا بار ديگر خود را در انظار اصلاحطلبان نشان داده و اقليت حامي موسوي و كروبي را كه خيلي دل خوشي از خاتمي ندارند، به سوي خود بخواند.
حصر خانگي دو نفر از سران فتنه 88 و مسببان اصلي فتنه اسرائيلي اين فرصت را به خاتمي داده است تا در خلأ اطلاعيه پراكني آن دو، بار ديگر درصدد بازسازي چهره خود در نزد «جبهه هزاروصله اصلاح طلبان» برآيد. براي اين امر او نيازمند پيراهن عثماني است تا با بلند كردن آن خود را حامي سران اغتشاشات نشان دهد.
خاتمي سران فتنه را صادق و مؤمن ميخواند!
خاتمي در ديدار جمعي كه اساتيد دانشگاه و روحاني خوانده شدهاند به جاي اينكه حركت ضدانقلابي 25 بهمن كه هماهنگي آن با دشمنان قسمخورده انقلاب به قدري روشن بود كه اصلاحطلبان مجلس نيز از اين حركت اعلام برائت جستند در رويكردي وارونه عاملان اين حوادث را «امتحان پس داده، صادق و مؤمن» خواند و گفت: «به جا بود كه زندانيان كه نوعاً انسانهاي امتحان داده و صادق و مؤمناند آزاد شوند،نه اينكه اين روزها شاهد دستگيريهاي گسترده تازه و ايجاد محدوديت مجدد براي كساني باشيم كه اندكي از محدوديت آنها كاسته شده بود يا اميد به كاستهشدن آنها ميرفت.»
خاتمي در ادامه سعي كرد از امام وانقلاب مايه بگذارد و خود به همراه دو رفيقش را «همه مسئولان تراز اول مورد تأييد امام» بخواند و بگويد: «وقتي بنا باشد همه مسئولان تراز اول كه مورد تأييد امام، مردم و رهبري بودهاند انسانهاي فاسد، منحرف و ضد انقلاب معرفي شوند آيا مردم جهان حق ندارند اين شبهه را پيدا كنند كه پس حاصل انقلاب، فساد و انحراف بوده است؟» با اين تفسير خاتمي، احتمالاً شخصيتهاي ديگر نظام كه حساسترين مسئوليتها را در زمان امام بر عهده داشتند، شخصيتهاي دست دوم محسوب ميشدند و زمام امور کشور در زمان امام به دست او و دو رفيق متوهمش بوده است.
اما آقاي خاتمي ظاهراً فراموش كرده كه همان امام با تيزبيني خاص خود در وصيتنامه الهي سياسي خويش ميزان را حال افراد دانست و سابقه انقلابي را ابزاري براي فخرفروشي و سهم خواهي از نظام رد كرد چرا كه ميدانست حب جاه و مال در كمين اين انقلاب نيز نشسته همانگونه كه بسياري از مسلمانان صدر اسلام را به انحراف كشاند.
آقاي خاتمي چه کسي آرامش جامعه را بههمزده است؟
رئيس دولت اصلاحات در ادامه بر لزوم حركت جامعه به سوي استقرار فضاي آرام و به دور از تنش ميگويد و عنوان ميكند: «گفتيم و باز هم ميگوييم كه كشور به همه نيروهاي مخلص نيازمند است خواه منتقد باشند خواه نباشند. انتظار بوده و هست كه پس از قريب دو سال تنش بيجا كه با گفتوگو و تعامل و رعايت حقوق ملي و شهروندي قابل حل و پيشگيري بود و هنوز هم هست با تدبير و حكمت راه بر همدلي و پيشرفت همه جانبه كشور گشوده شود».
آقاي خاتميآيا واقعاً نميداند كه اگر سال گذشته ناآرامي نيز در سطح جامعه مشاهده شد حاصل لجاجت دو رفيقش بر مواضع متوهمانه و احمقانهشان بود. در ثاني طي ماههاي اخير تا قبل از 25 بهمن آيا كسي در اين کشور ناآرامي ديده است و غير از اين بود كه اين افراد مأموريت يافته بودند تا نهضت عظيم اسلامي منطقه را با يك حركت انحرافي و مزورانه با نام حمايت از مردم مصر آن هم در روزهايي كه ديكتاتور مصر سقوط كرده بود و عملاً دليلي براي حمايت مشاهده نميشد منحرف سازند.
ارتباط بين 25 بهمن با فتنه 88 در چيست؟
آقاي خاتمي توضيح دهند كه ارتباط بين ناآراميهاي 25 بهمن با فتنه 88 در چيست؟ چه توجيهي براي ناآراميهاي مشتي ضدانقلاب و منافق كه پس از حماسه ميليوني 22 بهمن براي تحتالشعاع قرار دادن حركت مردم ايران درحمايت از حركتهاي اسلامگرايانه و آزادي خواهانه منطقه صورت گرفت ميتواند داشته باشد. خاتمي در ادامه از حصر خانگي موسوي و كروبي انتقاد ميكند و هشدار ميدهد که چنين اقدامهايي اعتراضات را متوجه اصل نظام ميكند.
معلوم نيست در جايي كه تمامي رسانههاي غرب و اسرائيل، موسوي و كروبي را رهبران مخالفان نظام اسلامي ميدانند و آنان نيز نه تنها اين موضوع را رد نميكنند بلكه با بيانيه هماهنگ خود با آنان عملاً بر اين ادعا مهر تأييد ميزنند، خاتميچگونه از آنان دفاع کرده و حصر شدن مخالفان نظام را تعبير به حركتي ميكند كه متوجه اصل نظام خواهد شد.
انتقاد خاتمي از حصر اين دو در حالي است كه طي ماههاي اخير طبق اخبار رسيده وي هميشه از تندروي اين دو انتقاد كرده و حركتهاي آنان را باعث حذف اصلاحطلبان از گردونه قدرت دانسته بود حال چگونه خاتمي در يك چرخش جهتدار مدعي لزوم آزادي اين منافقان و محاربان ميشود؟به راستي اگر خاتمي اين افراد را صادق و مؤمن ميخواند و احتمالاً آنان را خيرخواه نظام، پس چرا بيانيه اين دو دلسوز نظام را براي 25 بهمن امضا نکرد؟ در توضيح اين موضوع بايد گفت خاتمي برهه بعد از حبس موسوي و کروبي را فرصت مناسبي براي کسب وجهه مجدد خود ميداند و در اين راه گوشه چشمينيز به خارج از کشور و رسانههاي معاند دارد تا حمايت آنان را نيز جلب کند. بنابراين اکنون نيازمند آن است که با مواضعي ساختارشکنانه اعتباري در آن سوي مرزها براي خود کسب کند
نظرات شما عزیزان: